loading...
قلعه یخی

آیدا بازدید : 24 شنبه 20 اسفند 1390 نظرات (1)
     

باز باران باريد،

خيس شد خاطره ها،

 آفرين بردل ابري هوا،

هر كجاهستي باش،

 آسمانت آبي،

و تمام دلت،

از غصه دنيا خالى

نمیدانم چه میخواهم خدایا 

 به دنبال چه میگردم شب و روز

 

چه میجوید نگاه خسته من

 چرا افسرده است این قلب پر سوز

عکس های فانتزی و عاشقانه  از لحظات تنهایی(سری3)-Fantasy & Romantic 

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار«
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌

من تنها هستم

کاش میشد هیچکس تنها نبود

کاش میشد دیدنت رویا نبود

گفته بودی باتو میمانم

ولی

رفتی و گفتی که اینجا جا نبود

سالیان سال تنها مانده ام

شاید این رفتن سزای من نبود

من دعا کردم برای بازگشت

دستهای تو ولی بالا نبود

باز هم گفتی که

 فردا میرسی

کاش روز دیدنت فردا نبود

واسه دوستای خودم.............................................................  

                        اگر تنها ترین تنها ها شوم              باز خدا هست ۰۰۰ !

او جانشین همه نداشتن هاست

نفرین ها و آفرین ها بی ثمر است

اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند

                                     و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد

     تو مهربان آسیب ناپذیر من هستی ،

ای پناهگاه ابدی :

               تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی ۰۰۰

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد

 

پسرک جلو میرود و با التماس میگوید:

خانم تورو خدا یک گل بخرید.

زن در حالی که گل را از دستش میگرفت

نگاه پسرک روی کفش زن افتاد...

پسرک:چه کفشهای قشنگی داری...

زن خندید و گقت برادرم برام خریده...

دوست داشتی جای من بودی؟!

پسرک محکم جواب داد:نه...

دوست داشتم جای برادرت باشم...

تا من هم برای خواهرم کفش میخریدم!!!

 

                   

۰۰يک نفر امد قرارم را گرفت۰۰

          برگ و بار و شاخسارم را گرفت
                 چهار فصل من بهار بود ، حيف ۰

                             ۰۰۰باد پائيزي بهارم را گرفت۰۰ 
                                    ۰۰اعتباري داشتم در پيش عشق۰

                      ۰۰با نگاهي ، اعتبارم را گرفت۰


               عشق يا چيزي شبيه عشق بود۰۰

آمد و دار و ندارم را گرفت . . .

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 243
  • درباره ی من

    شکست عهد من و گفت: هرچه بود گذشت...به گریه گفتم آری..ولی چه زود گذشت...بهار بودوتو بودی وعـــــــــشق بود و امید. . .بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت...


    کم کم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
    و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
    اینکه عشق تکیه کردن نیست
    و رفاقت، اطمینان خاطر
    و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند
    و هدیه ها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.و
    شکستهایت را خواهی پذیرفت
    سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز
    با ظرافت و نه اندوهی کودکانه
    و یاد میگیری که همه ی راههایت را همـ امروز بسازی
    که خاک فردا برای خیال ها مطمئن نیست
    و آینده امکانی برای سقوط به میانه ی نزاع در خود دارد
    کم کم یاد میگیری
    که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری.
    بعد باغ خود را میکاری و روحت را زینت میدهی
    و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی...
    که محکم هستی...


    بال می زند...

     

                  پر میکشد...

     

                             اوج میگیرد...

     

    و دوباره به زمینم میزند!

     

    میان انبوه آدمک ها گم میشوی!

     

    به دنبالت می گردم

     

    همه ی کوچه های شهر را با پای برهنه رفتم و برگشتم

     

    حتی سایه ات را از سر این شهر کوچ داده بودی!

     

    آدمک ها حتی نگاه هم نمی کنند!

     

    حتی حرکت هم نمی کنند!

     

    حتی... فکر هم نمی کنند!

     

    هوا سرد است

     

    دلم برایت تنگ میشود

     

    تنگ...

     

    تنگ...

     

    تنگ...

     

    و گریه می کنم!

     

    من تو را می خواهم

     

    که باز با صدایت...

     

    با پرهای رنگینت

     

    به آسمانم ببری

     

    به زمینم بزنی

     

    و...

     

    دوباره به آسمانم ببری

     

    و باز هم...


    بانویی هستم ازنسل آفتاب,شهر

    من غربت,دیارم بی کسی,اندکی

    بالاترازدلواپسی,چندمتری مانده تا

    آوارگی,ده قدم بالاترازبیچارگی,جنب

    ویرانه می پیچی به راست,می رسی

    درکوچه ای کزآن ماست,داخل بم بست

    تنهایی ودرد,هست منزلگاه چندین

    دوره گرد,خسته ووامانده ازاین ماجرا

    درهمان اطراف می بینی مرا


    من تمنا کردم

    که تو با من باشی

    تو به من گفتی

    هرگز هرگز

    پاسخی سخت و درشت

    و مرا غصه این هرگز کشت